معنی خالق بایزید

حل جدول

لغت نامه دهخدا

بایزید

بایزید. [ی َ] (اِخ) یله. نام جد مولانا کوکبی است. (از مجالس النفائس ص 111).

بایزید. [ی َ] (اِخ) طیفوربن عیسی بن آدم بن عیسی بن سروشان بسطامی ملقب به سلطان العارفین. جدش مجوس بوده است و به دست امام علی بن موسی الرضا مسلمانی گزیده واو را بایزید اکبر گویند. وفات او بسال 261 یا 262 هَ. ق. بوده است. و رجوع به ابویزید شود. هم چنین رجوع به تاریخ ادبیات برون ج 3 ص 230 و نزههالقلوب ج 3 ص 161 و 279 و تذکرهالاولیاء عطار ص 115 و تاریخ گزیده وفیه ما فیه ص 128 و 288 و 293 و 315 و 322 و غزالی نامه ٔ جلال الدین همائی ص 97 و 328 و 338 و 264 و ریاض العارفین ص 28 و سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 4 و سبک شناسی بهار ج 2 ص 185 و 205 و مزدیسنا و ادب پارسی ص 466 و روضات الجنات ص 338 و مجالس النفائس ص 193 شود:
حسن کجا شد و کو بایزید بسطامی
امیر ادهم و فرزند آن هنرپرور.
ناصرخسرو.
شنیدم که وقتی سحرگاه عید
ز گرمابه آمد برون بایزید.
سعدی (بوستان).
به بازی نگفت این سخن بایزید
که از منکر ایمن ترم کز مرید.
سعدی (بوستان).
ای عشق تو کشته عارف و عامی را
سودای تو کم کرده نکونامی را
شوق لب میگون تو آورده برون
از صومعه بایزید بسطامی را.
(از قاموس الاعلام ترکی).

بایزید. [ی َ] (اِخ) نام پسر اولجایتو سلطان از سلسله ٔ ایلخانان مغول است. سلطان اولجایتو چهارپسر داشت: بسطام، بایزید، ابوسعید، طیفور. بایزید هشت ساله برحمت خدا رفت. (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 27).و رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 70 و 71 شود.

بایزید. [ی َ] (اِخ) قریه ای در خره ٔ بهار خال در قاینات. (یادداشت مؤلف).

بایزید. [ی َ] (اِخ) (... الاصغر) طیفور پسر عیسی پسر آدم پسر عیسی بن علی بسطامی است، و این همه تصادف جای عجب است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ابویزید و روضات الجنات چ طهران ص 338 شود.

بایزید. [ی َ] (اِخ) (خواجه...) از مشاهیرحروفیه است. و رجوع به فهرست از سعدی تا جامی شود

بایزید. [ی َ] (اِخ) (سلطان...) بایزید پسر محمد مظفر میبدی. او از طرف یحیی بن مظفر حاکم بلوک نظنز بود و بعد از غلبه ٔ شاه زین العابدین به کرمان آمد. چون به شهر بابک رسید بنای غارت گذاشت. سلطان احمد به برادرش دستور خروج اورا داد، او وقعی به حکم برادر ننهاد و به رفسنجان آمد و شکست خورد و به یزد بازگشت. در حمله ٔ دوم نیز از برادر شکست خورد و دستگیر شد، ولی سلطان او را نوازش کرد و حکومت رودبار و جیرفت را به او داد. در سنه ٔ 792 هَ. ق. سلطان بایزید در سن 37 سالگی در شهر کرمان به مرض مطبقه درگذشت. این شعر منسوب به اوست:
از واقعه ای ترا خبر خواهم کرد
و آن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک فروخواهم خفت
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد.
(از حواشی و متن سالاریه چ باستانی پاریزی صص 230- 232). و رجوع به تاریخ گزیده ص 682 و 723 و 735 و 726 و 734 و 735 و 740 و741 و رجال حبیب السیر ص 86 و 87 و فهرست اعلام تاریخ عصر حافظ و تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 179 شود.

بایزید. [ی َ] (اِخ) ابن عبدالغفار قونوی، او راست: مدرج الفوائد لما الحق به من الزوائد. او در عصر سلطان محمد عثمانی میزیست.

بایزید. [ی َ] (اِخ) انصاری. از صوفیه ٔ زمان اکبرشاه در افغانستان که ملقب به پیر روشن بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1235 شود.

بایزید. [ی َ] (اِخ) پسر سلطان احمد اول و برادر سلطان مرادچهارم که بدستور برادر بقتل رسید و راسین شاعر معروف تراژدی خود بنام باژازت را در مرگ او ساخته است.

بایزید. [ی َ] (اِخ) نام ناحیه و ولایتی در ترکیه، نزدیک مرز قفقازیه و ایران و وان، و سرچشمه های فرات در آن است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1234 شود.

بایزید. [ی َ] (اِخ) پروانچی.از امرای زمان سلطان الغبیگ که از جانب او در هرات حکومت داشت و با میرزا یارعلی ترکمان نبردهائی نمود.رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 592 و ج 4 ص 29 شود.

بایزید. [ی َ] (اِخ) ایلدرم. چارمین از سلاطین عثمانی که بعد از مرادخان اول به سلطنت نشست. او در 1347 م. بدنیا آمد و در 792 هَ. ق. (1389م.) بجای پدرش سلطان مرادخان به تخت نشست. بایزیددر 1396م. نیکوپولیس را تصرف کرد. او با دشمن قوی شرقی خود یعنی تیمور لنگ در 1402 م. / 804 هَ. ق. به جنگ پرداخت و در آنقره اسیر شد و بقول ابن عربشاه تیمور او را در قفسی آهنین زندانی ساخت و او بسال 1403 یعنی هشت ماه پس از جنگ با تیمور در اسارت بمرد. رجوع به «از سعدی تا جامی » ص 193 و 224- 226 و 236- 239 و 400 و 437 و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 ص 53 و فهرست کتابخانه ٔ سپهسالار ص 371 و رجوع به باژازت در همین لغت نامه شود.

نام های ایرانی

بایزید

پسرانه، نام شهری درکردستان (نگارش، " بایزید بسطامی " با ایمان، ممن، نام عارفی مشهور کرد زبانکردی: بایزید)

معادل ابجد

خالق بایزید

765

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری